عشق
(( اومدم تو قسمت نظرات وبلگ من عاشقم عاشق اینو ببنویسم اما این بلاگفا نذاشت حالا اینجا می نویسم چه فرقی داره از دست این بلاگفا ))
تقدیم به شما خانومی :
ننه خورشید یه پسر داشت کاکلش رنگ طلا بود
چشماش از پولک آبی ‚ حنجره ش پر از صدا بود
ننه شب یه دخترک داشت پوستش از حریر مهتاب
تو چشاش صد تا ستاره ‚ گیسش از ابریشم ناب
دنبال دختر شب بود پسر عاشق خورشید
اما تو گردش تقویم ‚ اون رو یک لحظه نمی دید
گاهی می زد زیر آواز وقتیکه تنها می موندش
رو به تاریکی جاده با چشای باز می خوندش
هر جای قصه که باشی دلم از تو دور نمیشه
تنها جای امن دیدار وعده گاه گرگ و میشه
دختر شب قصه هاش رو تو دل خودش می خونه
تا سپیده گوش به زنگ صدای پسر می مونه
ننه شب می گه صدای دخترش یه جرم زشته
همیشه قصه ی نور رو دستای سایه نوشته
اما عمر قفل و زنجیر ‚ از قدیما بی دوومه
وقتی دخترک بخونه ‚ کار تاریکی تمومه
می خونه : مرد طلایی ! دلم از تو دور نمیشه
همه ی عمر من و تو بعد از این تو گرگ و میشه
دوستت دارم مهدی جونم .... هوارتااااااا