عشق

(( اومدم تو قسمت نظرات وبلگ من عاشقم عاشق اینو ببنویسم اما این بلاگفا نذاشت حالا اینجا می نویسم چه فرقی داره از دست این بلاگفا ))

تقدیم به شما خانومی :

ننه خورشید یه پسر داشت کاکلش رنگ طلا بود
چشماش از پولک آبی ‚ حنجره ش پر از صدا بود


 ننه شب یه دخترک داشت پوستش از حریر مهتاب
تو چشاش صد تا ستاره ‚ گیسش از ابریشم ناب


دنبال دختر شب بود پسر عاشق خورشید
اما تو گردش تقویم ‚ اون رو یک لحظه نمی دید


گاهی می زد زیر آواز وقتیکه تنها می موندش
رو به تاریکی جاده با چشای باز می خوندش


هر جای قصه که باشی دلم از تو دور نمیشه
 تنها جای امن دیدار وعده گاه گرگ و میشه


دختر شب قصه هاش رو تو دل خودش می خونه
تا سپیده گوش به زنگ صدای پسر می مونه


 ننه شب می گه صدای دخترش یه جرم زشته
همیشه قصه ی نور رو دستای سایه نوشته


اما عمر قفل و زنجیر ‚ از قدیما بی دوومه
وقتی دخترک بخونه ‚ کار تاریکی تمومه


می خونه : مرد طلایی !‌ دلم از تو دور نمیشه
 همه ی عمر من و تو بعد از این تو گرگ و میشه

بگو باهام میمونی بگو که دلواپسم!

"رو آسمونا بنويس ناي پريدن ديگه نيس!

تو چشماي قاصدكا شوق رسيدن ديگه نيس!"

می خوام اسم وبلاگمو عوض کنم بزارم بانوی دریا

بانوی که تا الان ندیدمش ولی ...........

یه عامله مهروبونیشو حس کردم

وقتی از همه جا و همه کس خسته میشم یه سر اینجا میزنم و می بینم بهم سرزده و برام نظر گذاشته اصلا انگار همه مشکلات و غم و غص هام ازم دور میشه . و خیلی حرفای دیگه که همشون رو تودلم نگه می دارم تا اگه یه روز دیدمش یا اگه دوباره به مزنگ زد بتونم هبش بگم .

امیدورام با ابنکار یه ذره از اون همه مهروبونیاشو جبران کنم.

امیدورام منو ببخشه چون من بهش خیلی بدی کردم

ولی اینو از ته دل می گم خیلی خیلی دوسش دارم . دلم برای صدای مهربونش یه ذره شده .

نازنین پرکرشمه / دختر ستاره دامن!

حادثه ی همیشه هر لحظه هر جا با من!

مشاطه ی ترانه شروع هر شبانه!

گیس تو معنای شب یه شب عاشقانه!

شور وشتاب رویا / شهامت تصور!

نرگس چشمان تو انکار هر تفکر!

نازنین بالا بلند  / آزاده در گیر بند!

پستی بلندیا رو جدی نگیر و بخند!

بخند و پر عسل کن لحظه های تلخمو!

میترسم از جدایی بکش تو این ترسمو*

بانوی نور و شبنم بارون شو روی تنم!

میخوام تو آغوش تو آرامشو بفهمم!

با تو به اعماق عشق به انتها میرسم!

بگو باهام میمونی بگو که دلواپسم!

به آسمون رسیدن با تو دیگه رویا نیست!

تویی که پیش چشمات دریا دیگه دریا نیست!

بانوی نور و شبنم بارون شو روی تنم!

میخوام تو آغوش تو آرامشو بفهمم!

 

 

بانوی دریا

یه روز اومدی مثل موج دریا
بوی پیرهنت مثل خواب و رویا
سایه های ما رو شنای ساحل
پا به پا بی صدا غرق تمنا
یه روز اومدی تو سکوت سردم
سر به راه شد این دل دوره گردم
حالا چی شده که می خوای جدا شی
چی شده تو بگو من چه کردم
حالا باز منو نسیم و موج دریا
میمونیم بدون تو عریب و تنها
به خدا بی تو یه صدف شکستم

به خداااا


حالا باز منو نسیم و موج دریا
میمونیم بدون تو عریب و تنها
به خدا بی تو یه صدف شکستم


به خداااا


دوباره تو باد موهاتو رها کن
منو راهیه شب قصه ها کن
میمیرم واسه تب تند لبهات
دوباره زیر لب اسمم و صدا کن
اشکم و پاک کن از گونه ی من
سر بزار باز رو شونه ی من
منو سیاه کن با دروغ تازه
بگو که میگیری بهونه ی من
حالا باز منو نسیم و موج دریا
میمونیم بدون تو عریب و تنها
به خدا بی تو یه صدف شکستم
به خداااا
حالا باز منو نسیم و موج دریا
میمونیم بدون تو عریب و تنها
به خدا بی تو یه صدف شکستم